اعتیاد به اینترنت و فقدان اجماع بالینی
فقدان اجماع بالینی بر روی توصیف و معیارهای تشخیصی یک معضل را برای افراد حرفهای ارائه میدهد که از آنها خواسته میشود به افزایش تعداد افراد جوان که در حال مبارزه با رفتارهای کاربردی تعاملی پیچیده هستند، توجه کنند. بدون تشخیص قطعی، این بیماران برای سیستم بهداشت و درمان نامرئی هستند چون بیمه پزشکی درمان را پوشش نمیدهد. اگر خانوادهها نتوانند هزینه مراقبت را بپردازند، به دنبال آن نخواهند بود. کسانی که استطاعت پرداخت پول از جیب خود را دارند، نسبت به یک صنعت روستایی اعتیاد که به آنها امید به ناامیدی آنها را میدهد، آسیبپذیر هستند، اما شواهد کمی از نتایج بهبود یافته را نشان میدهد. از آنجا که سیستم بهداشت و درمان قانونی این مشکل و یا لایحه را برای مراقبت خود به رسمیت نمیشناسد، انگیزه کمی برای سرمایهگذاری در تحقیقات، زیرساخت بالینی، یا آموزش متخصص بالینی برای تشخیص و پاسخ به این مشکل وجود دارد. با این حال، متخصصین بالینی کودکان با افزایش تعداد جوانانی که با استفاده از رسانههای تعاملی دست و پنجه نرم میکنند، ارایه میشوند و باید هم اکنون براساس تحقیقات محدود خاص به این مشکل و شواهد پزشکی و روانپزشکی گستردهتر که میتوانند تحمل کنند، واکنش نشان دهند.
کار غالب پزشک اطفال این است که کودکان و نوجوانان را سالم نگه دارد. متخصصان جوانان را به طور منظم تماشا میکنند, پیشرفت خود را کنترل میکنند, به آنها در شیوه زندگی سالم مشاوره میدهند, آنها را علیه بیماریهای قابل پیشگیری تبلیغ میکنند و راهنمایی پیشبینی برای مرحله بعدی رشد آنها فراهم میکنند. به منظور گنجاندن موارد استفاده از رسانههای تعاملی پیچیده در این فرآیند, داشتن یک توصیف در دسترس, معیارهای نرمال, و نشانههای هشداردهنده مشکلات قریبالوقوع که توسط والدین یا خود بچهها قابلمشاهده هستند, حیاتی است.
اگرچه کودکان و والدین اغلب با این شکایت حضور دارند که به تلفنهای هوشمند, بازیهای ویدیویی, یا اینترنت اعتیاد دارند, متوجه شدهایم که اصطلاحات اعتیاد نه تنها از لحاظ پزشکی نادرست هستند, بلکه در عمل کودکان زیانآور است. کلمه ” اعتیاد ” یک ننگ است, اغلب تصاویر منفی افراد الکلی و معتاد کننده مواد افیونی (انجمن پزشکی آمریکا [AMA] را کاهش میدهد (2015); بنابراین, بسیاری از والدین مشکلات در حال توسعه در رسانههای تعاملی کودکانشان را تشخیص نمیدهند مگر این که تا زمانی که سلامت جسمی یا ذهنی آنها و یا عملکرد تحصیلی و اجتماعی آنها به شدت تحتتاثیر قرار گیرد. تشخیص دانههای این مشکلات و پیشگیری یا مداخله زودهنگام بسیار موثرتر از تلاش برای اصلاح یک عادت عمیق عمیق در کودکی یا بزرگسال است که ممکن است آسیب فیزیکی, روانشناختی یا رشدی داشته باشد. به طور دقیقتر, شاید به دلیل درک فزاینده ما از تمایلات ژنتیکی ذاتی و یا معتاد به الکل, استفاده از واژههایی مانند اعتیاد به اینترنت و یا اعتیاد به اعتیاد, مسیولیت مشکل را به سمت وسیلهای که در رفتار وسواسی به کار میرود, به جای خود رفتار هدایت میکند.
هیچ یک از اصطلاحات مورد استفاده به اندازه کافی قابلقبول نبود که هم متخصصان و هم افراد متخصص در مراحل اولیه پیشرفت آن را شناسایی کرده و به آن رسیدگی کنند.
به عنوان مثال, تشخیص پیشنهاد شده از اختلالات اینترنتی, اگرچه از استفاده از اعتیاد قطبی اجتناب میکند, برای هر دو بازی الکترونیکی اجباری در یک کنسول که متصل به اینترنت و رفتارهای استفاده از اینترنت از پورنوگرافی به رسانههای اجتماعی است, ناموفق است.
حالا که تمام رسانهها در بسیاری از پایگاهها در دسترس هستند، رفتارهای مشکلساز به یک وسیله، دامنه و یا کاربرد محدود نمیشوند. با توجه به تحقیقات قابلتوجهی که برای ایجاد این توصیفات تشخیصی مورد نیاز بود، اکثر آنها با جمعیتها در نظر گرفته شدند که در رابطه با یک وسیله یا کاربرد مورد بررسی قرار گرفتند، و اغلب در طول دورههای طولانی رفتار به شدت غیر فعال را مطالعه میکردند.
(19مرداد1401)
ما به عنوان یک توصیف کننده از بیمارانی که دیدهایم, سندرم استفاده از رسانههای تعاملی را تعریف کردیم (PIMU; که, در یک مورد کنایه آمیز از صحبت باستانی با معاصر, میتواند در زبان یونانی به شکل (π) نوشته شود. PIMU رفتاری را توصیف میکند که با استفاده از وسواسی اجباری, افزایش تحمل, و واکنشهای منفی ناشی از استفاده از رسانههای صفحه نمایش تعاملی, که به عملکرد فیزیکی, ذهنی, شناختی, و / یا اجتماعی فرد لطمه میزند, مشخص میشود. این رفتارها نیازی به برآورده کردن معیارها برای اعتیاد ندارند (هر چیزی که تعریف فرد از اعتیاد ممکن است) به منظور نیاز به مداخله باشد, و نه آنها با یک دستگاه خاص خاص, دامنه یا مقصد ارتباط دارند.
اگرچه PIMU یک توصیف متحد کننده است که میتواند به طور دقیق برای انواع مختلف استفاده از رسانههای تعاملی داخلی به کار رود, این یک تشخیص نیست, بلکه یک سندرم, مجموعهای از نشانهها و نشانهها میباشد. در تجربه بالینی ما با PIMU, چهار نمایش مهم وجود دارد: بازی, رسانههای اجتماعی, پورنوگرافی, و جستجوی اطلاعات (زمانی که به عنوان موج سواری در وب شناخته میشود), که شامل جستجوهای آنلاین کنترلنشده در هر نوع اطلاعات متنی یا بصری, از جمله پرخوری – تماشای فیلمهای کوتاه و یا سریالهای تلویزیونی است(Dhir, Chen, & Nieminen, 2015).
(20مرداد1401)
اگر چه هر یک از این رفتارها در یک صفحه تعاملی رخ میدهد, کاربردها و کاتیونهای خوشحالی هر کدام متفاوت هستند .
بر خلاف اختلالات مصرف مواد, که در آن پرهیز از یک ماده ممکن است با تعامل با دیگری دنبال شود, ما تقاطع کوچک میان چهار متغیر را مشاهده کردیم. رواج این رفتارها بین جمعیتها متفاوت است. بازی کنترل نشده در میان پسران شایع است، در حالیکه دختران بیشتری از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند. ویژگیهای فردی که افراد جوان را به هر یک از این تغییرات سوق میدهد میتواند کاملاً متفاوت باشد. وب سایتهای ارتباط جمعی میتوانند برای افراد جوان با اضطراب اجتماعی بسیار جذاب باشند. استفاده از پورنوگرافی زمانی میتواند ناشی از یا کمک به بدکاری جنسی بعدی باشد. تحقیقات لازم است تا مشخص شود که آیا تغییرات در رفتار PIMU که ما مشاهده میکنیم، ظهور متفاوتی از یک شرط، شرایط جداگانه، یا نشانههای تشخیص اختلالات روانی ایجاد شده در محیط فنآوری تعاملی است.
قوانین ارسال دیدگاه در سایت